دوست دارم این مقاله را با یک سوال شروع کنم، از بین 8 میلیارد انسانی که بر روی کرهی زمین زندگی میکنند با چند نفرشان توانستهایم ارتباط مداوم داشته باشیم؟ روزانه از کنار ده هزار انسان عبور میکنیم، شایدم بیشتر؛ ولی چقدر صحبت کردن (حتی یک سلام ساده) برایمان با آنها آسان است؟
هرچه میگذرد بیشتر متوجه میشوم که مردم در اصل شبیه یک بایو ربات (ربات زیستی) هستند؛ ساعت خاصی بیدار میشوند، شب ساعت خاصی به خانه برمیگردند. یک سری کار ثابت مانند: تمیزکاری، غذا خوردن و گذراندن ساعتها وقت در اینترنت. اما چرا؟ این واقعا انتخاب ما است یا یک برنامهای که از پیش برایمان ریختهاند و مانند یک ربات مو به موی آن را اجرا میکنیم.
عادت به قدم زدن در یک مسیر مشخص را داریم، حتی اگر هزاران بار از کنار یک کافه رد شویم برایمان کسل کننده نمیشود. عدم تعریف کسالت تنها در رباتهای زیستی وجود دارد. قطعا این در مورد انسانها صدق نمیکند. افرادی که لحظه به لحظهی زندگی خود را بدون برنامه پیش میبرند و از بدون برنامه زیستن هراسی ندارند. این به معنی بد بودن برنامه داشتن نیست!
اما واقعا لازم است برای تک تک لحظات زندگیمان مطابق برنامه پیش برویم؟
در کنار این ماجرا بیایید نگاهی به فیلم ماتریکس بیندازیم طبق داستان فیلم، ماتریکس یک دنیای مجازی ساخته شده است که همه به آن اعتقاد دارند. حال بیایید به زندگی خود نگاه کنیم؛ مدتهاست که توسط یک سری فرمول، الگو و قاعده پیش میرود. با یک سوال شروع کنیم؛ قوانین فیزیک کلاسیک چه مواردیست؟
اگر معلم فیزیک نباشید قطعا از داخل گوگل جستجو میکنید و قوانین را پیدا میکنید. اما این دانش شماست؟ یا اطلاعاتی که در شبکه جهانی موجود است و همه به آن دسترسی دارند؟ چند روز بدون سرچ کردن در گوگل میتوانید جواب سوالات خود را پیدا کنید؟
نوع اصلی ارتباط در حال حاضر مکاتبه در پیام رسان های مختلف است. بله، راحت و سریع است؛ اما دقیقا لحن و منظور شخصی که پیام را نوشته است، درک میکنید؟ موقع تایپ آن چهرهاش و صدایش چه حالتی داشته اند؟ شبکه ها فقط یک بار معنایی سطحی را منتقل می کنند، به این معنی که آنها به نحوی بر ادراک شما تأثیر می گذارند. این شخص نیست که بر شما تأثیر می گذارد، بلکه کد رایانه است.
ما داوطلبانه تسلیم ماشینها و اینترنت میشویم، زیرا اینطور آسانتر است. اما سادهتر به معنای درستتر نیست. آنچه در دهه های اخیر اتفاق افتاده است، تلاشی برای تابع کردن هر فرد به یک کنترل دیجیتال واحد است. قطعا یکی از چیزهایی که میتواند این زنجیرهی اتصال به ماشین را بشکند، ترک عادت به موبایل راحتترین روش ممکن است. حداقل برای شروع گزینه خوبیست.
هوش مصنوعی. می توانید برای همیشه در مورد آن صحبت کنید. هوش مصنوعی در واقع در حال حاضر هوشمندتر از انسان است. هوش مصنوعی یاد می گیرد که خودش تصمیم بگیرد. البته در حال حاضر هنوز یک شخص بالای هوش مصنوعی وجود دارد. اما دیر یا زود ممکن است خودرو از کنترل خارج شود. یا از یک مرکز اطاعت خواهد کرد - دوباره "ماتریکس" را به خاطر بسپار. در مورد خطرات هوش مصنوعی اینجا بیشتر بخوانید!
ما برای مدت طولانی در ماتریکس زندگی می کنیم و به همان مرکز واحد متصل هستیم، و هر چه بیشتر به مغز، احساسات و زندگی واقعی خود تکیه نکنیم، سریعتر برده سیستم می شویم. انتخاب خودمان است که از هوش مصنوعی شکست نخوریم.
چگونه یک بیو ربات نباشیم؟
اکثر ما در طول زندگیمان هدفهایی داریم و براساس آن برنامههای زندگیمان را کنار هم میچینیم، شما باید این برنامه را هک کنید تا زندگی واقعیتان آشکار شود. چیزی که در طول زندگی حس میکنید خیلی مهمتر از یک هدف احتمالیست و چند درصد انسانها هدفشان از زندگی تنها "زندگی کردن" است؟
این مطلب یک دیدگاه شخصیاست اما شاید لازم باشد بیشتر به زندگی نگاه کنیم تا کسب عناوین و القاب و مثل بازی ماریو تنها در پی جمع آوری یک سری سکهی ثابت نباشیم و به احساساتمان بیشتر اهمیت دهیم تا واقعا شبیه یک انسان باشیم؛ دیوانه، رها، آزاد!
دیدگاه خود را بیان کنید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامت گذاری شدهاند *